یگانه 2

مطالبی در رابطه با روانشناسی

یگانه 2

مطالبی در رابطه با روانشناسی

افسردگی

همه در دوره‌هایی از عمر افسردگی را تجربه می‌کنند. این احساسات معمولاً به دنبال فقدان یا ناکامی ایجاد می‌شود و در شرایط طبیعی پس از چند ساعت یا چند روز از بین می‌رود. افسردگی یکی از مهمترین بیماریهای ناتوان کننده است که امروزه تعداد زیادی از مردم دچار آن شده‌اند. این بیماری توانایی فرد را در عملکرد، تفکر و احساس تحت تأثیر قرار می‌دهد و یک مشکل عاطفی خاص است که با اندوه، یأس‌و ناامیدی فراگیر مشخص می‌گردد. فرد افسرده اغلب لذت بردن از زندگی را مشکل می‌یابد، احساس تنهایی شدیدی می‌کند و برای درگیر شدن در فعالیتهای روزمره زندگی از نیرویی کم برخوردار است. بسیاری از مردم در دوره‌هایی از زندگی خود نسبت به رویدادهای زندگی احساس دلسردی می‌کنند، ولی افسردگی واقعی، عمیق‌تر و طولانی‌تر است و کل وجود شخص را تحت تأثیر قرار می‌دهد. آمارها نشان می‌دهد که از هر پنج زن و مرد، یک نفر در طول زندگی خود بیماری افسردگی را تجربه خواهد کرد. افسردگی چیست؟افسردگی حالت خلقی مداوم و پایداری است که می‌تواند ابعاد مختلف زندگی فرد را دربرگیرد و با احساس بی‌ارزشی، گناه افراطی، تنهایی، اندوه، ناامیدی و تردید در کفایت خود مشخص می‌گردد. افراد افسرده ممکن است نوسانهای خُلقی شدیدی را تجربه نمایند یا از فعالیتها و روابط اجتماعی کناره‌گیری کنند. افسردگی یک بیماری است؟ افسردگی یک بیماری طبی مانند بیماریهای دیگر از قبیل زخم معده و فشار خون بالاست که اگرچه علایم عمومی آن در بیماران شبیه به هم است اما جزئیات این علایم در افراد مختلف متفاوت است. بیماری افسردگی را نبایستی با احساس گذرای بی‌حوصلگی ـ که ممکن است در واکنش به شکست یا واقعه‌ای ناخوشایند ایجاد شود ـ یا اندوه ـ که متعاقب از دست دادن عزیزان در فرد پدید می‌آید ـ اشتباه گرفت. علل بیماری افسردگی بیماری افسردگی در اثر چندین علت مرتبط با هم ایجاد می‌شود. تغییرات شیمیایی ایجاد شده در مغز و اختلال در هدایت پیامهای عصبی، فقدان‌های قابل توجه، انتظارات غیرواقع‌گرایانه، یأس ، عدم توانایی در کنترل بر محیط و تفکر منفی از جمله عوامل افسردگی است. ـ افسردگی بیشتر در چه سنینی دیده می‌شود؟ اگرچه سن معمول شروع افسردگی میانسالی است؛ اما این بیماری در هر سنی از کودکی ، نوجوانی یا سالمندی ممکن است دیده شود. ـ آیا افسردگی بیماری قرن بیستم است؟ واقعیت این است که افسردگی از قرنها پیش برای بشر به عنوان یک بیماری شناخته شده بود. بقراط و بوعلی سینا در قرنهای گذشته این بیماری را شرح داده‌اند. اما در دهه‌های اخیر با پیشرفت علم پزشکی و درمان بسیاری از بیماریهای جسمی و افزایش توجه عموم مردم به مسائل بهداشت روانی، افسردگی نمود بیشتری پیدا کرده است. علایم بیماری افسردگی شکل تظاهر این بیماری در افراد مختلف بسیار متنوع و متفاوت است و ممکن است با نشانه یا ترکیبی از نشانه‌های ذیل زندگی شخص را تحت تأثیر قرار دهد: 1ـ نشانه‌های عاطفی مانند غمگین بودن، احساس گناه، نوسانات خلقی ، ناامیدی بیش از حد، اضطراب ، خشم، درماندگی و ... 2ـ نشانه‌های جسمانی مانند خواب بیش از حد زیاد یا کم، خوردن افراطی یا بی‌اشتهایی ، یبوست، کاهش یا افزایش وزن، چرخه‌های نامنظم قاعدگی و ... 3ـ نشانه‌های رفتاری مانند گریه‌های بدون دلیل واضح، کناره‌گیری از سایر مردم و موقعیت‌های جدید ، بسادگی دستخوش خشم شدن، فقدان انگیزه جهت پیگیری اهداف. 4ـ افکار و ادراکات خود تخریب‌گرانه شامل احساس بازنده بودن، انتقاد مکرر از خود، احساس درماندگی و نا امیدی، سرزش خود به خاطر اتفاقات ناخوشایند، بدبینی نسبت به آینده . آیا افسردگی نشان‌دهندة‌ضعف شخصی است؟ متأسفانه برخی از مردم افسردگی را ناشی از ضعف قدرت اراده می‌دانند و به این ترتیب سعی می‌کنند آن را با تقویت اراده برطرف کنند، اما از آنجا که بیماری افسردگی نه بطور ارادی ایجاد و نه بصورت ارادی فع می‌شود، خود این مطلب ممکن است برای بیمار نا امید کننده باشد. افسردگی، نشانة ضعف شخصی نیست و بدون درمان مناسب، تداوم یافته و حتی بدتر می‌شود. چگونه می‌توان بر بیماری افسردگی غلبه کرد؟ همة اشکال افسردگی در صورت تحت تأثیر قرار دادن عملکرد باید جدی تلقی گردند. توجه دقیق جهت تعیین منبع افسردگی ـ تعارض درونی، عواطف سرکوب شده و تغییرات رفتاری ـ جهت فهم و تعیین میزان رشد و گسترش افسردگی و شیوه‌های درمانی ، بسیار مهم و الزامی است. راههای کاهش افسردگی ـ از رختخواب خارج شوید: یکی از کارهای بسیار مهمی که می‌توانید انجام دهید، بیدار شدن در ساعت مشخصی از صبح است. داشتن نظم به کارکرد طبیعی بدن شما کمک کرده و در نتیجه احساسهای بهنجاری خواهید داشت. ـ نور: نور به بهتر شدن کارکرد بدن کمک می‌کند. بنابراین به محض بیدار شدن، پرده‌ها را کنار بزنید تا نور بیشتری به درون اتاق بتابد. از آن بهتر، هرچه سریعتر از منزل خارج شده و در معرض تابش نور خورشید قرار گیرید. ـ حرکت: فعال باشید و اکسیژن جذب کنید!‌به این معنا که بیدار شوید و به مدت 5 الی 10 دقیقه راه بروید. ورزش ملایم به جریان خون کمک کرده و اکسیژن بیشتری را به بدنتــان ـ بویژه مغز ـ می‌رساند و هشیاری و سرزندگی را در شما تقویت می‌کند. ـ صبحانه : صبحانه خود را با پروتئین ـ تخم مرغ، کره ، بادام زمینی، آجیل ، پنیر ـ شروع کنید. هنگامی که بیدار می‌شوید، اندامهای بدن شما جهت تأمین نیروی لازم، آماده جذب غذا و بویژه پروتئین‌هاست. با کسی صحبت کنید: یکی از سریعترین راهها برای مبارزه با افسردگیها، ایجاد ارتباط با دیگران است. نباید فکر کنید که به هنگام افسردگی باید از دیگران دوری کرد. بنابراین مسأله را برای خود آسان بگیرید. با کسی که دوستش دارید در مورد موضوعی لذتبخش صحبت کنید. مصرف قند را محدود کنید: قند در آغاز، نیروی خوبی به شما می‌دهد اما بعـد از یک ساعت قند خون کاهش می‌یابد و وقتی که قند خون پایین باشد شما نیز احساس خوبی نخواهید داشت. ـ از غذاهای فیبردار استفاده کنید: مواد فیبری باعث می‌شود که غذا در سیتم گوارشی به اندازه مناسب جذب شده و نیرویــی پایدارتر تولید گردد. از طریق‌خوردن یک پرتقال‌یا گریب‌فروت ـ نه فقط نوشیدن آب آنها ـ می‌توانید مواد فیبری مورد نیاز را وارد بدنتان کنید. سبزیجات و میوه‌های تازه و غلات و حبوبات را نیز مصرف کنید. علت یا علل افسردگی خود را شناسایی نموده و با خوش بینی و شناخت افکار منفی، سعی کنید به جایگزینی افکار مثبت بپردازید. برای این کار جدولی از فعالیتهای روزمره هفتگی تهیه کنید و بر میزان فعالیتهای اجتماعی خود بیفزایید. ـ هرگاه احساس تنش می‌کنید، از روشهای خود آرام بخشی استفاده کنید. تنفس عمیق و پرداختن به امور تفریحی می‌تواند کمک کننده باشد. ـ لبخند بزنید و تظاهر کنید که خوشحال هستید. راست بایستید و قامت خمیده و افسرده‌وار به خود نگیرید. تحقیقات نشان می‌دهد که شکل بیان چهره‌ای، واقعاً نوع احساس شما را تغییر می‌دهدو وانمود کردن به تجربه یک حالت عاطفی، واقعاً‌آن حالت را در شما ایجاد می‌کند. درمان افسردگی خوشبختانه راههای مؤثر فراوانی برای درمان افسردگی وجود دارد. اگرچه همه پزشکان با درمان بیماری افسردگی، آشنایی دارند، اما روان‌پزشکان در این امر تخصص دارند. علاوه بر بکار بستن موارد فوق در صورت وجود نقص شیمیایی موجود در افسردگی، عملی ترین و مهمترین راه درمان، استفاده از داروهای ضد افسردگی است که انواع مختلف دارد. هر بیمار ممکن است به یک یا چند نوع داروی خاص پاسخ مناسبی بدهد. به هر حال اکثریت قریب به اتفاق بیماران به یک مورد درمان دارویی همراه با بهره‌گیری از خدمات مشاوره و روان درمانی پاسخ خواهند داد. ـ آیا داروهای ضد افسردگی عوارض دارند؟ هر دارویی عوارض احتمالی دارد. خشکی دهان، خواب‌آلودگی، سرگیجه یا تهوع ممکن است در روزهای اول درمان با داروهای افسردگی ایجاد شود که معمولاً‌گذراست و بسرعت رفع می‌شوند. اما اگر بیمار، درمان را تحت نظر متخصص ادامه دهد عوارضی مثل اثر بر کلیه، معده و کبد با این داروها دیده نمی‌شود. ـ چه مدت باید داروهای ضد افسردگی را ادامه داد؟ حداقل مدت درمان، شش ماه پس از بهبودی بیمار است. گاهی اوقات بیمار با اولین علایم بهبودی، درمان را قطع می‌کند. در این صورت احتمال عود بیماری زیاد خواهد بود. ـ چقدر طول می‌کشد تا دارو بتواند به فرد کمک کند؟ همة ضد افسردگیها مدت زمانی را جهت تأثیر درمانی لازم دارند. اگر احساس بهبود نمی‌کنید، دلسرد نشوید. اثر درمانی بعد از دو تا چهار هفته از شروع برنامه درمان ظاهر می‌گردد. ـ اطرافیان برای بیمار افسرده چه کار می‌توانند انجام دهند؟ مهمترین نقش اطرافیان، امیدوار کردن بیمار به بهبودی و تشویق او به پیگیری درمان است. به اطرافیان توصیه می‌کنیم: ـ رابطه طبیعی را با بیمار حفظ کنید. ـ نگرش منفی بیمار را برای او توضیح دهید اما نه با انتقاد و سرزنش. ـ احترام، حمایت و ارزش قائل شدن برای بیمار را از یاد نبرید. ـ اجازه دهید که شخص افسرده از علاقه و نگرانی شما نسبت به خودش آگاه شود و دریابد که شما در مواقع لازم جهت کمک به او در دسترس هستید. ـ در صورت پایدار بودن علایم افسردگی و ایجاد اشکال در فعالیتهای روزمره، شخص افسرده را تشویق نید که به دنبال کمک حرفه‌ای باشد.

اختلال افسردگی اساسی

اختلال افسردگی اساسی ( MDD  ) با دو هفته خُلق افسرده و یا عدم لذت همراه با چندین علامت دیگری که آنقدر شدید هستند که موجب اختلال در عملکرد اجتماعی یا شغلی می شوند ، مشخص می گردد. عدم لذت به عنوان فقدان علاقه به فعالیت های منظم و لذت بخش یا کناره گیری از آنها تعریف می گردد. در صورتیکه بیمار 5 علامت از 9 علامت زیر را در طی دورة دو هفته ای نشان دهد ، می توان تشخیص اختلال افسردگی اساسی را مطرح نمود. این علائم شامل: 1- خُلق افسرده یا تحریک پذیر 2- عدم لذت 3- تغییر در الگوی خواب 4- احساس گناه ، ناامیدی یا درماندگی 5- عدم وجود انرژی ( فقدان انرژی ) 6- تمرکز مختل 7- تغییر در اشتها یا وزن 8- بی قراری یا کُندی روانی حرکتی 9- افکار مرگ و ایدة خودکشی می باشد. اختلال افسردگی اساسی ، شیوع عمومی 15 درصدی دارد و شیوع آن در زنان 2 برابر بیشتر است. میانگین سنی بروز آن تقریباً 40 سال با دامنه ای از 20 تا 50 سال است. به هر حال گزارش هایی از افسردگی در کودکان یا افسردگی دیر آغاز وجود دارد و اخیراً افزایش شیوع 20 تا 50 درصدی افسردگی در سالمندان گزارش شده است. تفاوت هایی در شیوع اختلال افسردگی بر اساس موقعیت اقتصادی اجتماعی یا نژادی گزارش نشده است ، هرچند که یک منبع نشان می دهد بالینگران ممکن است اختلال خُلقی را در بیمارانی که از زمینه های فرهنگی متفاوتی هستند ، به اشتباه به عنوان اسکیزوفِرنی تشخیص دهند. سبب شناسی دقیق افسردگی هنوز معلوم نیست اما عموماً تصور می شود که این اختلال نتیجة تعامل بین عوامل ژنتیک ، زیست شناختی و روانی اجتماعی می باشد. مطالعات ژنتیک نشان می دهند که خطر بروز افسردگی در بستگان درجة یک بیماران مبتلاء به این اختلال نسبت به جمعیت عمومی 2 تا 3 برابر بیشتر است. همچنین مطالعات بر روی دوقلوها میزان هماهنگی بیشتری را در دوقلوهای یک تخمکی در مقایسه با دوقلوهای دوتخمکی نشان می دهند.بررسی های زیست شناختی بعضی از تغییرات احتمالی کالبدشناسی عصبی را در هستة دُم دار و لوب پیشانی نشان می دهند ، در حالی که نظریه های عصبی شیمیایی ، بی نظمی در سطوح نوراپی نفرین ، سروتونین یا دوپامین در مغز را به عنوان عوامل موثر در افسردگی در نظر می گیرند.

تفکر فعلی در مورد افسردگی ، براساس اثربخشی مهارکننده های بازجذب سروتونین در درمان افسردگی ، عمدتاً سروتونین را در مرکز قرار می دهد. با در نظر گرفتن این واقعیت که اثربخشی داروهای سروتونرژیک چند هفته طول می کشد ، نظریاتی که سطح پایین سروتونین را تایید می کنند ، تسلیم نظریات اختلال در تنظیم شده اند. همچنین مشاهده شده است که حوادث پراسترس زندگی در دورة اول بیماری نسبت به دوره های بعد ، اهمیت بیشتری دارند و بسیاری از صاحب نظران پیشنهاد کرده اند که استرس در اولین دورة اختلال افسردگی اساسی ممکن است موجب تغییرات عصبی یا سیناپسی گردد ، که افراد را برای دوره های بعدی مستعد می کند. علامت شناسی در افسردگی اساسی بسیار متغیر می باشد اگرچه تا 50 درصد از بیماران ممکن است خُلق افسرده شان را تایید نکنند ، آنها ممکن است کناره گیری یا سایر علائم عدم لذت را نشان دهند. نیمی از بیمارانی که خُلق افسرده را گزارش می کنند ، می گویند که افسردگی شان در صبح ، بدتر از ظهر می باشد ( یعنی تغییر در طول روز ) ، خواب نیز مختل می شود و مطالعات نشان می دهد که 80 درصد از بیماران ، مبتلاء به بی خوابی هستند که در افسردگی معمولاً به صورت بیدار شدن در صبح زود و یا وقفه در خواب تظاهر می کند. فقدان انرژی در حدود تا 90 درصد از موارد گزارش شده است. بیماران نوعاً کاهش در اشتها و از دست دادن وزن را گزارش می کنند اما در افسردگی بی قاعده ، افزایش اشتها و وزن قابل مشاهده می باشد. افکار و رفتار خودکشی در افسردگی اساسی شایع هستند. مطالعات نشان می دهند که دو سوم از این بیماران ، اقدام به خودکشی می کنند که 10 تا 15 درصد از آنها عملاً خودکشی موفق دارند. همچنین اضطراب و شکایات بدنی ، علائمی هستند که به طور شایع وجود دارند ، هرچند که در فهرست ملاکهای افسردگی اساسی نیستند. کندی روانی حرکتی ، یک علامت شایع در افسردگی می باشد ، هرچند که در سالمندان معمولاً به جای آن ، بی قراری حرکتی دیده می شود. بسیاری از بیماران مبتلاء به افسردگی ، ممکن است وضعیت بدنی خمیده و تماس چشمی ضعیف داشته باشند ، سایر علائم شامل کاهش سرعت و بلندی گفتار ، استفاده از پاسخ های واژه ای و نشان دادن کُندی و تاخیر در گفتار می باشند.

بعضی اوقات ، علائم روانپریشی مانند هذیانها و توهمات نیز در دوره های شدید افسردگی اساسی دیده شده اند. هذیانها به طور اختصاصی میل به هماهنگی با خُلق بیمار دارند. برای مثال: هذیانی که ممکن است در افسردگی با ویژگی های روانپریشی بروز کند ، این است که اندام های داخلی از بین رفته اند ، که محتوای هذیان با حالت خُلق افسرده هماهنگ است. افکار این بیماران به منفی گرایی همراه با نُشخوارهایی در مورد گناه ، فقدان ، خودکشی و مرگ گرایش دارند. همچنین شناخت ، اغلب در افسردگی مختل است و ممکن است در ناتوانی در توجه به وظایف و تمرکز مشهود باشد. این بیماران عموماً به شخص ، مکان و زمان آگاهی دارند ، اما اختلال در تمرکز و فراموشی ممکن است تصویر دمانس مانندی را نشان دهد که معمولاً دمانس کاذب نامیده می شود.

خصوصیت های بالینی دوره های افسردگی

اختلال در خواب که شامل اختلال در شورع خواب و اختلال در ریتم های شبانه روزی خواب و بیدار شدن های مکرر است.شایع ترین علامت در افسردگی، کندی روانی و حرکتی است که به صورت گره کردن انگشتان، کندن مو، خمیدگی قامت و نگاه خیره به پائین است. خلق افسرده و از دست دادن علاقه و لذت از علائم کلیدی افسردگی هستند، بینش بیمار افسرده به بیماری خود افراطی است و قانع کردن او به اینکه بهبود می یابد، مشکل است. از علائم دیگر، احساس غم، یأس، پوچی، بی ارزشی و کاهش انرژی در ۹۷ درصد موارد است.  بی اشتهائی، کاهش وزن، اختلال قاعدگی، کاهش میل و عملکرد جنسی، اضطراب، شکایت های جسمی (مثل سردرد و یبوست) و اشکال در تمرکز در ۹۴ درصد موارد، افکار تکرار شوندهٔ مرگ (نه به صورت ترس از مرگ) در ۹۰ درصد موارد. افزایش اشتهاء، افزایش وزن و پرخوابی در ۲۳ درصد موارد، اختلال در عملکرد اجتماعی و شغلی در ۵۰ درصد موارد.

افسردگی در بچه ها و نوجوانان

این نوع افسردگی، خود را به صورت ترس از مدرسه، وابستگی شدید به والدین، کاهش پیشرفت تحصیلی، رفتار ضد اجتماعی و فرار از مدرسه نشان می دهد.

افسردگی پس از زایمان

این افسردگی با فاصله ای کوتاه پس از زایمان (اغلب ۳۰ روز اول) شروع می شود و علائم آن بی خوابی شدید، بی ثباتی خلقی و احساس خستگی است.

افسردگی فصلی

در زمستان و پائیز شایع است و در بهار و تابستان از بین می رود.

اختلال افسرده خوئی

این اختلال که خفیف تر از افسردگی است، در زن ها شایع تر و مزمن تر است. شروع تدریجی دارد و در کسانی که تحت استرس مزمن یا فقدان های حاد و داغدیدگی بوده اند شایع تر است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد