یگانه 2

مطالبی در رابطه با روانشناسی

یگانه 2

مطالبی در رابطه با روانشناسی

اسکیزوفرنی schizophrenia

هیچ اختلال روانی پیچیده تر و عجیب تری از اسکیزوفرنی وجود ندارد.چند نظریه سعی دارند آن را توجیه کنند ولی آگاهی کامل از این اختلال همچنان در پرده ای از ابهام قرار دارد و این یک اختلال واحد نیست بلکه مجموعه ای از روان پریشی هاست.(اسکیزو=شکاف و فرنو=مغز)این اصطلاح توسط اوژن بلولر در سال 1911 ابداع شد.
وقتی افراد غیر اسکیزوفرنیک رویداد وحشتناکی را میبینند بلافاصله واکنش هیجانی نشان میدهند که با ادراکشان متناسب است ولی به نظر بلولر این حالت در افراد اسکیزوفرنیک روی نمیدهد زیرا فکر و هیجان آنها از یکدیگر جدا هستند.و باور داشت که علت ان زیستی است. مایر برخلاف بلولر و کرائپلین اظهار داشت بین افراد غیر اسکیزوفرنیک و اسکیزوفرنیک تفاوت زیست اساسی و روانشناختی اساسی وجود ندارد بلکه این آشفتگی شناختی و رفتاری از یادگیری نامناسب اولیه ناشی میشود و فکر کرد که نابسندگی در سازگاری و وخامت عادت و ناسازگاری فرد نه کژکاری زیستی علل اصلی این اختلال هستند.
سه باور غلط درباره اسکیزو فرنی
1- باور غلط مبنی بر اینکه بیمار اسکیزوفرنیک دیوانه تمام عیار است و مجرمان کمتر از بیماران اسکیزوفرنیک خطرناکند وجود دارد در حالیکه در واقعیت چنین نیست و این بیماران برخوردی که با انها میشود را منعکس میکنند اگر با یک بیمار اسکیزوفرنیک با نزاکت رفتار شود او نیز با نزاکت است.
2- معمولا به اشتباه بیمار اسکیزوفرنی را با اختلال چند شخصیتی اشتباه میگیرند.

3- افسانه سوم اینست که بیمار اسکیزوفرنیک در تمام عمر خود اسکیزوفرنیک میماند.در حالیکه ممکن است چند دوره به این بیماری مبتلا شود و بین دوره ها سالم باشد.میدانیم بیمار اسکیزوفرنیک ورزش میکند روزنامه میخواند مدارک دانشگاهی میگیرد و با دوستان و خانواده خود ارتباط دارد.
دو ملاک اساسی برای تشخیص اسکیزوفرنی وجود دارد :

1- باید اختلال شدید در آزمایش واقعیت وجود داشته باشد یعنی استنباطهای آشکارا غلطی از واقعیت داشته باشد که این اختلال در آزمایش واقعیت را روان پریشی میگویند.
2- این اختلال باید چند فرایند روان شناختی از جمله فکر، ادراک و هیجان ،ارتباط و رفتار روانی-حرکتی را تحت تاثیر قرار داده باشد.اختلالهای فکر معمولا شکل هذیانها و توهمات را به خود میگیرند.
هذیانهاdelusions : اعتقادات غلطی هستند که در برابر هرگونه استدلال مقاومت میکنند و به رغم وجود شواهدی که معمولا برای ابطال آنها کافی هستند ادامه میابند.فردی که معتقد است از چشمه آب جوانی آب خورده و لذا بی بند و بار است به هذیان مبتلاست.
توهماتhaluuucinatons: برداشتهای حسی غلطی هستند که حتی در غیاب محرکهای بیرونی که معمولا اینگونه برداشتها را بر می انگیزند احساس واقعیت قوی و الزام آوری دارند.در اسکیزوفرنی توهمات معمولا شنیداری هستند و صداهایی را شامل میشود که گزارش پیوسته از رفتار فرد را اداره میکند یا دو یا چند صدا که درباره بیمار با یکدیگر صحبت میکنند.اما توهمات میتوانند دیداری نیز باشند یا اندامهای حسی دیگر نظیر چشایی یا بویایی را به میان میکشد.فردی که معتقد است مینوتور(گاو مرد اساطیری) را دیده و با او دست داده و با او شام میخورد دچار توهم است.
حدودا یک درصد جمعیت آمریکا را این بیماران تشکیل میدهد و این بیماران هنگام پذیرش در بیمارستان معمولا فقیر و نسبتا جوان هستند و پسران عمدتا قبل از 25 سالگی و در دختران بعد از 25 سالگی در معرض خطر قرار دارند و زنان به دفعات کمتری از مردان و برای مدت کوتاهتری بستری میشوند. انواع اسکیزوفرنی

بقیه در ادامه مطلب

هیچ اختلال روانی پیچیده تر و عجیب تری از اسکیزوفرنی وجود ندارد.چند نظریه سعی دارند آن را توجیه کنند ولی آگاهی کامل از این اختلال همچنان در پرده ای از ابهام قرار دارد و این یک اختلال واحد نیست بلکه مجموعه ای از روان پریشی هاست.(اسکیزو=شکاف و فرنو=مغز)این اصطلاح توسط اوژن بلولر در سال 1911 ابداع شد.
وقتی افراد غیر اسکیزوفرنیک رویداد وحشتناکی را میبینند بلافاصله واکنش هیجانی نشان میدهند که با ادراکشان متناسب است ولی به نظر بلولر این حالت در افراد اسکیزوفرنیک روی نمیدهد زیرا فکر و هیجان آنها از یکدیگر جدا هستند.و باور داشت که علت ان زیستی است. مایر برخلاف بلولر و کرائپلین اظهار داشت بین افراد غیر اسکیزوفرنیک و اسکیزوفرنیک تفاوت زیست اساسی و روانشناختی اساسی وجود ندارد بلکه این آشفتگی شناختی و رفتاری از یادگیری نامناسب اولیه ناشی میشود و فکر کرد که نابسندگی در سازگاری و وخامت عادت و ناسازگاری فرد نه کژکاری زیستی علل اصلی این اختلال هستند.
سه باور غلط درباره اسکیزو فرنی
1- باور غلط مبنی بر اینکه بیمار اسکیزوفرنیک دیوانه تمام عیار است و مجرمان کمتر از بیماران اسکیزوفرنیک خطرناکند وجود دارد در حالیکه در واقعیت چنین نیست و این بیماران برخوردی که با انها میشود را منعکس میکنند اگر با یک بیمار اسکیزوفرنیک با نزاکت رفتار شود او نیز با نزاکت است.
2- معمولا به اشتباه بیمار اسکیزوفرنی را با اختلال چند شخصیتی اشتباه میگیرند.

3- افسانه سوم اینست که بیمار اسکیزوفرنیک در تمام عمر خود اسکیزوفرنیک میماند.در حالیکه ممکن است چند دوره به این بیماری مبتلا شود و بین دوره ها سالم باشد.میدانیم بیمار اسکیزوفرنیک ورزش میکند روزنامه میخواند مدارک دانشگاهی میگیرد و با دوستان و خانواده خود ارتباط دارد.
دو ملاک اساسی برای تشخیص اسکیزوفرنی وجود دارد :

1- باید اختلال شدید در آزمایش واقعیت وجود داشته باشد یعنی استنباطهای آشکارا غلطی از واقعیت داشته باشد که این اختلال در آزمایش واقعیت را روان پریشی میگویند.
2- این اختلال باید چند فرایند روان شناختی از جمله فکر، ادراک و هیجان ،ارتباط و رفتار روانی-حرکتی را تحت تاثیر قرار داده باشد.اختلالهای فکر معمولا شکل هذیانها و توهمات را به خود میگیرند.
هذیانهاdelusions : اعتقادات غلطی هستند که در برابر هرگونه استدلال مقاومت میکنند و به رغم وجود شواهدی که معمولا برای ابطال آنها کافی هستند ادامه میابند.فردی که معتقد است از چشمه آب جوانی آب خورده و لذا بی بند و بار است به هذیان مبتلاست.
توهماتhaluuucinatons: برداشتهای حسی غلطی هستند که حتی در غیاب محرکهای بیرونی که معمولا اینگونه برداشتها را بر می انگیزند احساس واقعیت قوی و الزام آوری دارند.در اسکیزوفرنی توهمات معمولا شنیداری هستند و صداهایی را شامل میشود که گزارش پیوسته از رفتار فرد را اداره میکند یا دو یا چند صدا که درباره بیمار با یکدیگر صحبت میکنند.اما توهمات میتوانند دیداری نیز باشند یا اندامهای حسی دیگر نظیر چشایی یا بویایی را به میان میکشد.فردی که معتقد است مینوتور(گاو مرد اساطیری) را دیده و با او دست داده و با او شام میخورد دچار توهم است.
حدودا یک درصد جمعیت آمریکا را این بیماران تشکیل میدهد و این بیماران هنگام پذیرش در بیمارستان معمولا فقیر و نسبتا جوان هستند و پسران عمدتا قبل از 25 سالگی و در دختران بعد از 25 سالگی در معرض خطر قرار دارند و زنان به دفعات کمتری از مردان و برای مدت کوتاهتری بستری میشوند. انواع اسکیزوفرنی
اسکیزوفرنی پارانوئیدParanoid
وجود هذیانهای نظام یافته یا توهمات شنیداری گسترده شاخص این خرده تیپ است.این نوع بیمار به هذیانهای گزند و آسیب یا عظمت مبتلاست که فوق العاده نظام یافته و پیچیده و اغلب شبیه نقشه های معماهای ناشناخته هستند و علاوه بر اینها ممکن است به هذیان حسادت نیز مبتلا باشند یعنی اعتقاد عمیق به اینکه شریک جنسی آنها خیانت کار است. این بیماران به رغم شدت احساساتشان به ندرت رفتار شدیدا آشفته عدم انسجام یا گسیختگی تداعیها را نشان میدهند آنها هیجان سطحی یا نامناسب را تجربه نمیکنند یا رفتار آنها کاملا رسمی یا کاملا احساساتی است.
اسکیزوفرنی آشفتهdisorganized
بارزترین رفتار انها حماقت یا گسیختگی آشکار است.آنها بدون محرک مناسب شلیک خنده سر میدهند و رفتارشان شاد و شنگول ولی کاملا مضحک و نامانوس است که بیانگر حساسیت شدید به نشانه های درونی و عدم حساسیت شدید به نشانه های بیرونی است و به همین نسبت حراف هستند و برای مدت طولانی به مکالمه بی معنی میپردازند.هذیانهایشان نامنظم تر از نوع پارانوئید است و اغلب بر بدن آنها متمرکز است.مثلا ممکن است شاکی از این باشند که مغزشان برداشته شده است.اینها اغلب به حمام و تمیز کردن خود بی توجهند و میتوانند بی اختیار باشند و غالبا مواد زائد بدن خود و کثافتهای دیگر را میخورند.
اسکیزوفرنی کاتاتونیکcatatonic
ویژگی برجسته این اختلال رفتار حرکتی به شدت برانگیخته یا کاملا منجمد و بی حرکت است و امکان دارد گاهی بین این دوحالت در نوسان باشد.شروع این اختلال ناگهانی است و وقتی رفتار برانگیخته شد ممکن است فرد کاملا سراسیمه یا حتی وحشی به نظر برسد.بطوریکه در برابر هرگونه تلاش برای کنترل مقاومت میکند و به حال خود ودیگران خطرناک است و معمولا فقط در مقابل داروی قوی تسلیم میشود.گاهی میتوانند کاملا بی حرکت و منجمد شوند و اگر کسی آنها را تکان بدهد در وضعیت جدیدی قرار گرفته و خشک میشوند و گاهی بیماران بعد از بیرون آمدن از این حالت بهت و منگی را گزارش میکنند که آنها مشغول تجربه کردن توهمات و یا هذیانها بوده اند.این تجربیات گاهی پیرامون مرگ و تخریب متمرکز هستندو بیمار احساس میکند هرگونه حرکت فاجعه عظیمی ببار خواهد آورد.
نفی گرایی یعنی مقاومت ظاهرا بی انگیزه در برابر هرگونه دستور یا تلاش برای حرکت کردن بعلاوه رفتار های برانگیخته و بهت زده از ویژگیهای دیگر آنها ست.مثلا اگر نشستن را برای این بیمار غدقن کنند او مینشیند و بر ایستادن اصرار میکند و بالعکس.امروز این خرده تیپ نادر است زیرا با داروهای ضد روان پریشی رفتار این بیماران کنترل میشود.
اسکیزوفرنی باقیماندهresidual
ویژگی این نوع اسکیزوفرنی فقدان نشانه های شاخص چون هذیانها توهمات عدم انسجام یا رفتار بسیار آشفته است بلکه شواهد موجود برای این اختلال حاکی از وجود دو یا چند نشانه نسبتا جزئی ولی بسیار ناگوار هستند که به قرار زیرند :
1- انزوا یا کناره گیری اجتماعی چشمگیر 2- اختلال آشکار در انجام وظائف 3- رفتار بسیار عجیب 4- اختلال شدید در بهداشت و نظافت شخصی 5- ابراز هیجانی کند، شدید یا نامناسب 6- تفکر عجیب ،افسونی یا نامانوس 7- تجربیات ادراکی غیر عادی  8- بی تفاوتی یا فقدان ابتکار عمل.

اسکیزوفرنی نامتمایزundifferentiated
این عنوان برای طبقه بندی افرادی بکار میرود که دقیقا در طبقه بندیهای دیگر جای نمیگیرند و این تشخیص برای افراد پریشانی است که شواهدی از اختلال فکر و نابهنجاریهای رفتاری و عاطفی را نشان میدهند ولی نمیتوان آنها را در خرده تیپهای دیگر طبقه بندی کرد.

نشانه های اسکیزوفرنی

الف- مشکلات ادراکی
نابهنجاریهای ادراکی اغلب با اسکیزوفرنی همراهند مثلا گذشت زمان یا ابعاد فضایی مانند اتاق یا اندازه ها را کمتر میتوانند براورد کنند.
توهمات تجربیات حسی کاذبی هستند که از حس الزام آوری برخوردارند.در توهمات دیداری چیزهایی را میبینند که واقعیت ندارد و در توهمات شنیداری که شایعتر است با تجسم خود در حال حرف زدن به گفتگوی خصوصی میپردازند.حرف زدن با خدا عادی است و آن را دعا مینامیم فقط وقتی که خداوند پاسخ داد میتوان آن را توهم نامید.افراد غیر اسکیزوفرنیک گفتگوی درونی با خود دارند ولی تفاوتشان با اسکیزوفرنی در اینست که آنها کنترل به مراتب بیشتری بر گفتگوی درونی خود دارند ولی افراد اسکیزوفرنیک هنگام تجربه کردن توهمات شنیداری باور ندارند که صداها از درون خودشان سرچشمه میگیرد ونیز باور ندارند که توانایی شروع یا خاتمه دادن به گفتگو را دارند.ناتوانی در متمایز کردن بیرونی از درونی ، واقعی از خیالی ، قابل کنترل از تحمیل شده مساله اصلی در تجربه بیمار اسکیزوفرنیک است.
ب- اختلالهای فکر

گفتار بیمار اسکیزوفرنیک فکر آنها را منعکس میکند یا فرایند فکر آشفته است یا محتوای فکر عجیب و غریب.

1- فرایند فکر آشفته
تداعیهای صوتی،واژه ساژی هایی که فقط معنی شخصی دارند استفاده از کلمات مبهم یا بیش از اندازه انتزاعی یا بیش از اندازه تکراری یا کلیشه ای میتواند محتوای گفتار آنها را بی خاصیت کند.
همه افراد گاهی در تمرکز نمودن یا توجه کردن به رغم تلاش سخت مثلا به هنگام خستگی دچار مشکل میشوند ولی بیماران اسکیزوفرنیک این حالت را بصورت شدید تجربه میکنند.ما همواره توسط تعداد زیادی محرک بمبارن میشویم که بسیار بیشتر از آنست که ظرفیت کانال ما بتواند آنها را جذب کند بنابر این به مکانیزمی بنام صافی شناختی یا گزینشی نیازمندیم تا محرکها را دسته بندی و از ورود برخی از آنها جلوگیری کنیم.مثلا در هنگام رانندگی در یک جاده خطرناک نتوانیم با کس دیگری حرف بزنیم.به نظر میرسد این صافی در بیمارن اسکیزوفرنیک دچار اشکال حاد شده است لذا شلم شوربای دنیای خارج به راحتی به ذهن بیمار هجوم برده و او نمیتواند توجه خود و افکار و گفتار خود را کنترل کند و یا حتی اگر تمرکز حاصل شده باشد نگهداری آن دشوار است.
افراط در شمول overinclusiveness : عبارتست از گرایش به تشکیل مفاهیم از اطلاعات مربوط و نامربوط .این نقص فکر از تضعیف توانایی مقاومت کردن در برابر اطلاعات منحرف کننده ناشی میشود و قویا بیانگر نقص در تصفیه کردن شناختی است و به همین خاطر اطلاعات بیشتری را از افراد بهنجار پردازش میکنند و بررسیهای دیگر نشان میدهد که حالتهای روان پریش عموما پردازش اطلاعات را به ستوه می آورند و آن را به مصرف میرسانندو به عملکرد برای تکالیفی که نیازمند استفاده کامل از قابلیتهای پردازش است آسیب میرسانند.
حواسپرتی شناختی : مفهوم تصفیه معیوب که موجب افراط در شمول تفکر اسکیزوفرنیک میشود نیاز به بررسی بیشتری دارد.تفاوت بین تفکر اسکیزوفرنیک و بهنجار بعید است که کیفی باشد بلکه کمی است.مثلا تبریک یک اسکیزوفرنیک به یکی از دوستانش به جهت سال نو را ملاحظه بفرمایید:
"
برایت سالی خوب شاد مسرت آمیز پرنشاط خجسته و پربار و خیلی سالهای شرابی خوب در آینده بعلاوه سال سیب پر نشاط و خوب و سال کلم ترشی و و کلم پیچ و کدو و هسته."
به نظر میرسد بیمار بجای واژه پربار بودن بر میوه تمرکز دارد و از هدف اصلی خود که تبریک سال نوست منحرف شده است.
2- محتوای فکر آشفته
مثلا بیمار اسکیزوفرنیک عقیده دارد گوینده اخبار در تلویزیون مشغول صحبت کردن با او ست یا افراد غریبه در خیابان مشغول نگاه کردن به او هستند.این عقاید افکار عطفی هستند و وقتی در یک چارچوب بزرگتر و منسجم تر سازمان یافته باشند آنها را هذیان مینامند.اعتقاد به این هذیانها به قدری عمیق است که وقتی فرد اسکیزوفرنیک را به دستگاه دروغیاب وصل کردند و از او پرسیدند که آیا او مریم عذراست او جواب داد نه .اما دروغیاب نشان داد که او دروغ میگوید.
در بیماران افسرده هذیانها رابطه محکمی با خلق انها دارد اما بیمار اسکیزوفرنیک به هذیانهایی مبتلاست که با احساسات موجود آنها ناهمخوان است.
انواع هذیانها

1- هذیانهای عظمت delusions of grandeur
مثل اعتقاد به اینکه شخص عیسی مسیح یا از نسل چهارم پادشاه دانمارک است
2- هذیانهای کنترل delusions of control
عقایدی مبنی بر اینکه افکار یا رفتارهای فرد از بیرون کنترل میشود مثلا میگوید موجوداتی از عالم دیگر به او دستور میدهند
3- هذیانهای گزند و آسیب delusions of presecution
ترس از اینکه افراد دولت یا گروه ها مقاصد شومی دارند و در صدد دستگیری من هستند شواهدی از توطئه را میبیند و میشنود که میتواند موجب وحشتزدگی او شود.
4- هذیانهای به خود بستن delusions of refrence
اعتقاد بر اینکه اظهار نظرها یا رفتارهای اتفاقی دیگران به شخص مربوط میشوند مثلا میگوید همکاران در سر میز ناهار یا اتاق خود همواره به من میخندند.
5- هذیانهای جسمانی somatic delusions
اعتقاد به اینکه چیزی در بدن شخص به شدت معیوب است مثلا میگوید چیزی در داخل بدنش در حال گندیدگی است.
چگونگی فعالیت شناخت در افراد اسکیزوفرنیک
در یک آزمایش روی افراد بهنجار کری جزئی در تعدادی از آنها ایجاد شده بود بطوریکه عده ای از آنها از کری خود اطلاعی نداشتند نتایج نشان داد آنهایی که از کری خود مطلع نبودند سراسیمه تر عصبانی تر متخاصم و گیج تر از کسانی بودند که از کری خود خبر داشتند و کسانی که از کری خود بی خبر بودند در آزمون پارانویا نمرات بالاتری آوردند
بیمار اسکیزوفرنیک از شمول مفرط برخوردار است لذا جنبه هایی از محیطشان را میبینند که قادر به توجیه کردن آنها نیستند و غرق محرکهایی میشوند که نمیتوانند آنها را کنترل کنند بعلاوه شواهد حاکی از آن هست که بیماران اسکیزوفرنیک در واقع به اختلالهایی از نوع جسمانی مبتلا هستند.کیفیت حسی تجربه ادراکی آنها ممکن است واضحتر شدیدتر یا معیوبتر از افراد بهنجار باشدبه همین نحو شاید توهمات بیماران اسکیزوفرنی ناشی از کاستیهای ادراکی باشد.لذا این کاستیها باعث میشود آنها دنیا را بگونه ای متفاوت با ما تجربه کنند.
بیماران اسکیزوفرنیک میدانند که تجربیات شخصی انها واقعی هستند .حال در مورد دیگران 2 تبیین دارند :اگر این بیماران نتیجه بگیرند که دیگران دروغ میگویند احساس میکنند مورد تعدی قرار گرفته اند و از این رو دچار توهم گزند و آسیب میشوند و اگر به این نتیجه برسند که دیگران واقعیت را میگویند بخاطر توانایی استثنائی شان در پی بردن به واقعیتهایی که در دسترس دیگران نیست دچار هذیان عظمت میشوند.

ج - اختلالهای عاطفی
هیجانها و عواطف حاصل ادراک، شناخت و انگیختگی فیزیولوژیک هستند.ادراک یک سگ هار فورا شناختهای نگران کننده ای را تولید میکندکه به نوبه خود موجب هیجان یعنی ترس میشود.چون اسکیزوفرنی از اختلالهای ادراک و شناخت ناشی میشود پس اختلالهای عاطفی نیز باید وجود داشته باشد.
در برخی از بیماران اسکیزوفرنیک عاطفه سرد و سطحی است و ممکن است صدای آنها یکنواخت و صورتشان بی حرکت باشد آنها از نظر هیجانی کاملا فاقد حساسیت هستند.اما نباید با فقدان هرگونه تجربه عاطفی اشتباه شود این بیماران عمیقا هیجانی و عمیقا نسبت به شناختها حساس و پاسخ دهنده هستند اما شناختهایی که بر آنها تاثیر میگذارد شناختهایی نیستند که برای اغلب ما برانگیزنده باشند و بالعکس.از یک نظر تجربه بیمار اسکیزوفرنیک شبیه تجربه ماست به هنگامی که از مکانهای ناشناخته ای دیدن میکنیم.برای مثال یک فرد آمریکایی که در مراسم ازدواج تایلندی شرکت میکند که از کلیه نمادها بی خبر است به سختی میتواند تشخیص دهد که چگونه عمل کند یا چه احساسی داشته باشد.
وازه نامناسب عاطفه این بیماران را بخوبی توصیف میکند : مثلا هر وقت که معذب است میخندد و وقتی در رنج است بیشتر لبخند میزند و هنگام تماشای فیلمهای کمدی گریه میکند و وقتی در روزنامه میخواند که بچه ای در آتش سوخت قهقهه خنده سر میدهد.
بیماران اسکیزوفرنیک اغلب دچار افسردگی عود کننده میشوند.افسردگی بسیار شدیدی که ممکن است به خودکشی بینجامد.بیش از 10 درصد بیماران اسکیزوفرنیک از طریق خودکشی به زندگی خود خاتمه میدهند.مبارزه با افسردگی در کمک به این بیماران به اندازه برخورد با نشانه های دیگر این اختلال اهمیت دارد.
ابعاد اسکیزوفرنی
طبقه بندی بالینی : حاد و مزمن
اسکیزوفرنی حاد : نشانه ها سریع و ناگهانی در اثر یک رویداد بحرانی واکنشی اجتماعی یا هیجانی مثل ترک خانه ،ترک مدرسه،اولین تجربه جنسی،از دست دادن پدریا مادریا خواهر یا برادر ازدواج

اسکیزوفرنی مزمن :سابقه کناره گیری نسبتا تدریجی و طولانی را مشخص میکنند و یک بحران بخصوص آغازگر آن نیست و شواهدی بر طرد خانواده و هم سن و سالان ،سازگاری ضعیف تحصیلی و اجتماعی ،کمرویی و کناره گیری شدید اجتماعی
در حرفه بالینی اولین رویدادی که برای کمتر از یکسال به بستری شدن نیاز دارد یا چندین رویداد که به یک سری بستری شدنهای بسیار کوتاه انجامیده اند.شخص را برای نوع حاد واجد شرایط میسازد و زمانیکه بستری شدن بیش از 2 سال طول بکشد همواره به مزمن منجر میشود و اگر بین 18 تا 28 ماه بستری شده باشد تشخیص مشکل است.
طبقه بندی پژوهشی : تیپ 1 و تیپ 2
در تیپ 1 شروع ناگهانی اختلال در فردی که قبل از این رویداد به خوبی عمل میکرده است با نشانه های مثبتی چون هذیان ،توهمات،اختلال فکر بارز،که بیانگر انحراف شدید از شناخت عادی هستند مشخص میشود که قابل تغییرند و از بوسیله اختلال ایجاد شده در شیمی مغز بوِیژه انتقال عصبی دوپامین ناشی میشود که به طبقه ای از داروهای ضد روان پریشی یعنی نورولپتیک پاسخ میدهند
در تیپ 2 نشانه های منفی که علائم فقدان یا کاهش کارکردهای عادی روزمره هستند مانند عاطفه سطحی ،نارسایی گفتار،و فقدان اراده مشخص میشوند که اندازه گیری آن پیچیده تر است گاهی اوقات این نشانه های منفی در اختلالهای دیگری غیر از اسکیزوفرنی نیز یافت میشود.تغییر دادنشان بسیار مشکل تر از نشانه های مثبت هست.این نشانه ها به انتقال دو پامین ربطی ندارد ولی میتوانند با تغییرات ساختاری در مغز بعلاوه اختلال عقلانی در ارتباط باشند.
تیپ1و2 میتوانند در یک نفر با هم وجود داشته باشند ولی از دوره های زمانی متفاوتی پیروی کنند اسکیزوفرنی پارانوئید نشانگان تیپ1 مزمن است در حالیکه اسکیزوفرنی آشفته از مولفه نیرومند نشانگان تیپ 2 برخوردار است.
یک دیدگاه بر اینست که نشانه های مثبت و منفی خرده تیپهای نسبتا مجزای اسکیزوفرنی را توصیف میکند و بین این نشانه ها همبستگی معکوس را فرض میکند اما دیدگاه دیگر میگوید این نشانه ها مستقل از هم میتوانند در یک نفر وجود داشته باشند.

علل اسکیزوفرنی
در 4 زمینه اصلی متمرکز شده است:ژنتیکی ،شیمی اعصاب،نقش خانواده،نقش جامعه


 A
- علل ژنتیکی در اسکیزوفرنی
فرزند والدینی که هر دو اسکیزوفرنیک هستند به احتمال 46 درصد اسکیزوفرنیک خواهد بود.
وراثت تاثیر بیشتری از محیط در ایجاد اسکیزوفرنی دارد ولی نباید مبالغه شود ومیدانیم ژنها به آسیب پذیری نسبت به اسکیزوفرنی کمک میکنند اما نمیتوانند به تنهایی وجود آن را توجیه کنند.
کودکان در معرض خطر اسکیزوفرنی انهایی هستند که والدین یا همشیرهای اسکیزوفرنی دارند و نسبت به اسکیزوفرنی آسیب پذیرترند.عوامل دیگری نیز چون فقر،خانواده های از هم پاشیده ،و خانواده هایی که در آنها وابستگی مضاعف double-bindدیده میشود همه انها به آسیب پذیری کودک یا خطر زیاد برای اسکیزوفرنیک کمک میکند.
فرضیه وابستگی مضاعف به دو پیام مانعه الجمع از جانب یک شخص اشاره میکند که نه میتواند ارضا کننده باشد و نه میتوان از آن اجتناب کرد.
خلاقیت روی دیگر اسکیزوفرنی
خویشاوند یک بیمار اسکیزوفرنیک بودن میتواند خیلی هم بد نباشد چرا که در یک مطالعه نشان داده شد کودکانی که با وجود داشتن مادران اسکیزوفرنیک اسکیزوفرنی نداشتند در مقایسه با کودکان عادی خود انگیخته تر بودند و تاریخچه زندگی شور انگیزتری داشتند و مشاغل خلاق تری کسب کردند و سرگرمیهای تخیلی تری را دنبال کردند و یک بررسی دیگر نشان داد که افراد اسکیزوفرنیک غیر پارانوئید در آزمون خلاقیت نمرات بیشتری از بیماران اسکیزوفرنیک پارانوئید یا افراد گواه غیر پارانوئید کسب میکنند.
کارلسون میگوید ناقلان ژنتیک اسکیزوفرنیک اغلب قابلیت غیر معمولی آشکار میسازند و استعداد والاتری برای تفکر تداعی گرا نشان میدهند و حتی اعلام داشت ممکن است جامعه برای پیشرفت اجتماعی و علمی خود به افراد دارای سرشت اسکیزوفرنیک وابسته باشد.او میگوید تعداد نامتناسبی از خلاق ترین افراد در فلسفه،فیزیک ،موسیقی،ادبیات،ریاضیات،هنرهای زیبا اغلب به اختلالهای روانی مبتلا بودند.

اصطلاح کارلسون برای افرادی که هم خویشاوند بیماران اسکیزوفرنیک بوده و هم به نحو محسوسی در سیاست و علم و هنر برجسته هستند سوپر فرنیک هست.


 - B
زیست شناسی اسکیزوفرنیها
Neurotransmitters
انتقال دهنده های عصبی مواد شیمیایی هستند که انتقال تکانه های برقی بین پایانه های عصبی را تسهیل میکنندو بر 20 نوع هستند که دوپامین در بین آنها اهمیت ویژه ای دارد.
فرضیه دوپامین
مقدار مصرف زیاد آمفتامینها میتواند روان پریشی ایجاد کندبطوریکه نشانه های آن از اسکیزوفرنی پارانوئید حاد غیر قابل تشخیص باشد و بیماران مبتلا به روان پریش آمفتامین به غلط اسکیزوفرنیک تشخیص داده میشوند زیرا این دو تقریبا غیر قابل تشخیص از هم هستند. مقدار بسیار کم داروی مربوط به آمفتامینها بنام متیل فنیدیت نشنانه های اسکیزوفرنیک را تقریبا بلافاصله وخیم تر میکند و بالعکس داروهای نرولپتیک بهترین علاج برای روان پریشی آمفتامین و نشانه های اسکیزوفرنیک وخیم شده هستند.
یک دسته از این داروهای نرولپتیک بنام فنوتیازینها گیرنده های مغز برای انتقال دهنده عصبی بنام دوپامین را مسدود میکند .به نظر میرسد اسکیزوفرنی ناشی از مقدار زیاد دوپامین باشد و ارتباط بین بیماری پارکینسون و دوپامین از این فرضیه حمایت بیشتری میکند.بیماری پارکینسون خشکی فزاینده در دست و پاهاست که باعث لرزش بخصوص در دستها میشود.وقتی به بیماران پارکینسون دارویی که مقدار دوپامین را افزایش دهد تجویز میکنند نشانه های آنها برطرف میشود و وقتی به بیماران اسکیزوفرنیک مقدار زیادی فنوتیازین میدهند آنها در اندامهای انتهایی بویژه دستها و پاها دچار لرزش میشوند و بطور کلی نشانه های پارکینسون آشکار میشود.به تازگی کشف شده که فرضیه دوپامین فقط نشانه های اسکیزوفرنی تیپ 1 را کاهش میدهد.
در اسکیزوفرنی تیپ2 ممکن است فرد به چند نابهنجاری در ساختارمغز مبتلا باشد.
1- افراد اسکیزوفرنیک قطعه های پیشانی بعلاوه مخ و جمجمه کوچکتری دارند.قطعه های پیشانی برای توجه و انگیزش و برنامه ریزی و سازماندهی و رفتار اهمیت دارند و اسکنها کاهش سوخت و ساز در قطعه پیشانی مغز این بیماران را تائید کرده است.
2- بطن های بیماران اسکیزوفرنیک بسیار بزرگتر از افراد بهنجار هستند.بطن حفره ای در مغز پر از مایع است.بعلاوه بطن سمت چپ این بیماران بسیار بزرگتر از بطن سمت راست است.بزرگ شدن بطن حاکی از فرایند تخریب یا پلاسیدگی بافت مغز است که درباره آثار دقیق آن فقط میتوان به گانه زنی پرداخت و درباره اینکه این پلاسیدگی علت یا پیامد اسکیزوفرنی است هنوز تردید وجود دارد.
3- شواهد فزاینده ای درباره تباهی نورونی بویژه در کرتکس بیماران اسکیزوفرنیک وجود دارد.همچنین شواهدی در مورد کاهش جریان خون در آن ناحیه موجود است.


 - C
خانواده های اسکیزوفرنوژیک
خانواده های که پیدایی اسکیزوفرنی را در یک یا چند عضو خانواده پرورش میدهد خانواده های اسکیزوفرنوژیک خوانده میشود.این خانواده ها ممکن است در نحوه برقراری ارتباط و از نظر ساختار خانواده آشفته باشند.
الف : پژوهشگران معتقدند که که والدین بیماران اسکیزوفرنیک ادراک کودکان خود را به دو صورت منحرف میکنند:1-با واداشتن آنها به تردید کردن درباره احساسها و ادراکها و و تجربیاتشان 2-با قرار دادن انها در حالت وابستگی مضاعف
ب : سه ویژگی ارتباط خانوادگی وجود دارد که با ایجاد اسکیزوفرنی بویژه در افرادی که مستعد آن هستند ارتباط نزدیکی دارد
1- هیجان ابرازی :به نگرشهای بدگمانی خصومت یا درگیری مضاعف اشاره دارد که یک خویشاوند مهم نسبت به فرد اسکیزوفرنیک ابراز میدارد و تحقیقات عمدتا پیرامون هیجان ابرازی تمرکز یافته اند.درصورتیکه انتقاد و خصومت متوجه فرزند شده باشد آن فرزند به احتمال زیاد طیفی از نشانه های مربوط به اسکیزوفرنی را پرورش خواهد داد.به همین نسبت زندگی کردن در محیطی که هیجان ابرازی در سطح پائینی قرار دارد آندسته از افرادی که اسکیزوفرنیک هستند را آرام نموده و به بهبودی انها کمک خواهد کرد بعلاوه میزان برگشت بیماری در افرادی که بعد از ابتلا به دوره اسکیزوفرنیک به خانه بر میگردند در بین افرادی که به نزد خانواده هایی با هیجان ابرازی شدید بر میگردند بالاتر است.
2- سبک عاطفی : رفتار هیجانی و کلامی خویشاوند را به هنگام تعامل با شخص اسکیزوفرنیک توصیف میکند.

3- انحراف ارتباط : عبارتست از نامفهوم بودن مکالمات و پیامهای آن خویشاوند و زمانی پیش می آید که پدر و مادر نمیتواند در موضوع مورد توجه خاصی با کودک سهیم باشد و ان را حفظ کند.هیجانی که به شدت ابراز میشود با انحراف ارتباط همبسته است و هر سه این نشانه ها در خانواده حضور دارند.
ج : سه فرایندی که در خانواده های بیماران اسکیزوفرنیک روی میدهند بر اختلالهای فکر تاثیر میگذارند.تزریق معنی کتمان معنی و انکار معنی
۱-تزریق معنی : انکار معنی آشکار پیام دیگری و جانشن کردن معنی دیگرشخصی که چیام اولیه را منتقل میکند ،درصورت وجود یک تزریق کننده مصر ،بجای یک معنی با دو معنی متفاوت و بجای روشنی در حالتی از سردرگمی رها میشود و درباره برداشت دقیق واقعیت دچار خودناباوری شدید میگردد.
۲-کتمان معنی : زمانیکه مطمئنا اطلاعاتی وجود دارد ممکن است شخص ان اطلاعات را مخفی کندیا امکان دارد شخص صرفا ساکت بماند نتواند واقعیت مسلمی را اذعان کن دیا پیامهای نامشخص مبهم یا تکه پاره شده ای را ارسال نماید.این راهبردها در جهت کتمان کردن معانی و منحرف کردن واقعیتها هستند.
۳-انکار معنی : چند حالت دارد
انکار میتواند دروغی عمدی باشد که هشیارانه بیان شود یا انکارهای خودکار را شامل شود که بصورت خودکار بیان میشوند یا در نتیجه اختلال فکر در خود والدین باشد اختلالی آنچنان فراگیر که انها حتی متوجه نمیشوند که اصلا چیزی را انکار میکنند.مثلا یک بیمار ادعا میکرد که والدین او به گونه ای درباره او حرف میزنند.آنها این موضوع را انکار میکردندبا این حال وقتی تمام اعضای خانواده دور هم جمع میشدندمعلوم بود که والدین بطور مخفیانه به هم چشمک میزنندو سرتکان میدهند گویی کسی نمیتوانست انها را ببیند.آنها به این واقعیت که ارتباطشان مشهود بود بی اعتنا بودند.از آن مهمتر به این واقعیت بی اعتنا بودند که چشمک زدن و سرتکان دادن انها نوعی صحبت کردن است آنها واقعیت این امر را انکار میکردند.
تزریق کتمان و انکار همگی در جهت جلوگیری از دسترسی به واقعیت مورد توافق طرفین و یا تحریف ان عمل میکنند از آن بدتر آنها به تدرییج اعتقاد فرد به استعداد خودش برای پی بردن به واقعیت را تضعیف میکنند.
بنابراین کلیه این راهبردها مستقیما به ویژگی اصلی اسکیزوفرنی مربوط هستند سوء برداشت واقعیت و فکر آشفته.


- D
جامعه و اسکیزوفرنی
الف : اسکیزوفرنی و طبقه اجتماعی
هرچه طبقه پائین تر باشد میزان اسکیزوفرنی بالاتر است.میزان شیوع اسکیزوفرنی در مشاغل پائین مرتبه بیشتر است و هرچه شهر بزرگتر باشد این رابطه نیرومند تر است و در شهرهای کوچک رابطه بین اسکیزوفرنی و طبقه اجتماعی از بین میرود.
فرضیه علت اجتماعی میگوید ناملایمات و استرس موجب اسکیزوفرنی میشود و فرضیه انتخاب اجتماعی میگوید افراد دارای آمادگی ژنتیکی اسکیزوفرنیک میشوند و تنزل نموده و نمیتوانند ترقی کنند.حال کدام از این دو فرضیه درست است؟و اگر هر دو درست است کدام دخالت بیشتری دارد؟میزان شیوع بیماری اسکیزوفرنی در طبقه اجتماعی پائین 8 برابر بیشتر از طبقه اجتماعی متوسط یا بالاست.
فرضیه علت اجتماعی از نظر وقوع اسکیزوفرنی پیش بینی میکند که در مجموع توسط استرسهایی ایجاد میشود که علت انها تبعیض و تعصب است.از طرف دیگر دیدگاه انتخاب اجتماعی تفاوتهای کمتری را پیش بینی میکند زیرا تفاوتهای موجود در طبقه اجتماعی را تفاوتهای اقتصادی و تحصیلی ایجاد میکند نه تبعیض و تعصب.
عضویت در طبقه پائین اجتماعی زیانهای روان شناختی و اقتصادی فراوانی دارد که میتواند آسیب پذیری فرد را به مقدار زیاد به جهت اسکیزوفرنی افزایش دهد.برای مثال یک پژوهشگر دریافت که افراد طبقه پائین بیشتر از اعضای طبقه متوسط برای پیروی از مظاهر قدرت ارزش قائلند.زمانیکه افراد طبقه پائین با بحرانهای شخصی مواجه میشوند کمتر از افراد خود گردانی که پیروی کمتری دارند قادر به کنار آمدن هستند.حل کردن مسائل شخصی بیشتر به مقابله کردن با فشارهای درونی مربوط میشود تا مطالبات بیرونی.حالت دفاعی شخص پیرو اغلب حمله را فرا میخواند به همین خاطر عادت پیروی کردن کار چندانی برای کاستن از تنش انجام نمیدهد.وقتی که استرس کاهش نیافته باشد شخص پیرو میتواند در برابر استرس آسیب پذیرتر باشد.
به همین ترتیب افراد فقیری که زندگی شان سرشار از استرس تامین معاش بخور و نمیر است میتوانند نسبت به اسکیزوفرنی آسیب پذیرتر باشند.
ب:اسکیزوفرنی و فرهنگ
با بیماران اسکیزوفرنیک کشورهای در حال توسعه بسیار بهتر از بیماران اسکیزوفرنیک کشورهای توسعه یافته رفتار میشود.برای مثال نشانه های 63 درصد از آزمودنیهای کشورهای در حال توسعه طی دو سال مطالعه پیگیری کاهش یافته بودند در حالیکه نشانه های فقط37درصد از این بیماران در کشورهای توسغه یافته بهبود یافته بودند.و نیز اینکه 38درصد از بیماران کشورهای توسعه یافته در طبقه ای بنام بدترین پیامد ممکن جای گرفتند در حالیکه فقط22 درصد از بیماران کشورهای در حال توسعه در این طبقه قرار گرفتند.
ج:استرسهای زندگی مدرن
بیماران اسکیزوفرنیکی که برگشت کرده بودندبودند در مقایسه با آنهایی که برگشت نکرده بودند رویدادهای زندگی استرس زا تری را تجربه کرده بودند که کنترلی بر آنها نداشتند.
ارزشهای جامعه اغلب متناقضند و افراد بسیاری پذیرفتن یا تحمل کردن این تناقضها را دشوار و حتی غیر ممکن میدانندو افراد که در جستجوی هدفهای معنا دار در زندگی هستند با بی معنایی مواجه میشوند.
این فرضیه که اسکیزوفرنی پاسخی است به محیط استرس زا توسط نظریه پردازان متعدد تشریح شده است آردی لینگ معتقد است که اسکیزوفرنی از این برداشت شخص ناشی میشود که نه میتوان شرایط را تحمل کرد و نه از زیر آن شانه خالی کرد.تنها راه برای گریختن از تناقضها و ناممکنهای واقعیت کناره گیری از دنیا و پناه بردن به اسکیزوفرنی است.او معتقد بود که تجربه اسکیزوفرنی بصورت بالقوه برای کسانی که در معرض آن قرار میگیرند سودمند است.

 

نظرات 1 + ارسال نظر
ریحان.کاردرمانگر پنج‌شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 21:51

مطالبتون خیلی خوب بود ولی متاسفانه واضح نبود و خیلی فونتش کوچک بود مرسی..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد