یگانه 2

مطالبی در رابطه با روانشناسی

یگانه 2

مطالبی در رابطه با روانشناسی

زلزله

ضمن عرض تسلیت به بازماندگان  فاجعه ی جانگداز زلزله ی اخیر در استان آذربایجانشرقی ( اهر ، هریس و ورزقان ) این مطالب تقدیم می گردد.

هر سال در مناطق مختلف دنیا سوانح طبیعی باعث به بار آمدن ضایعات جانی، روانی و مالی جبران ناپذیری می شود . این سوانح که عمدتاً شامل پدیده هایی مانند سیل، زلزله، طوفان، آتشفشان، خشکسالی و ... است. از نظر وقوع و میزان خسارت ها در نقاط مختلف جهان یکسان نیست. به هر حال، تلاش های گسترده ای جهت دستیابی به راهکارهای عملی و علمی برای کاهش آثار بلایای طبیعی صورت گرفته است بطوریکه سازمان ملل متحد، دهه 1990 میلادی را دهه کاهش اثرات بلایای طبیعی نامگذاری کرده و فعالیتهای وسیعی در این زمینه صورت پذیرفته است. بررسی همه جانبه آثار سوانح طبیعی در گذشته نشان می دهد که بیش از نیمی از این ضایعات و خسارتها از پدیده ز لزله ناشی می شود . بشر با توجه به خرابی ها و تلفات زیاد در زلزله های شدید و مخرب گذشته، همواره تصور دهشتناکی از...


بقیه را لطفاً در ادامه مطلب بخوانید....

ضمن عرض تسلیت به بازماندگان  فاجعه ی جانگداز زلزله ی اخیر در استان آذربایجانشرقی ( اهر ، هریس و ورزقان ) این مطالب تقدیم می گردد.

هر سال در مناطق مختلف دنیا سوانح طبیعی باعث به بار آمدن ضایعات جانی، روانی و مالی جبران ناپذیری می شود . این سوانح که عمدتاً شامل پدیده هایی مانند سیل، زلزله، طوفان، آتشفشان، خشکسالی و ... است. از نظر وقوع و میزان خسارت ها در نقاط مختلف جهان یکسان نیست. به هر حال، تلاش های گسترده ای جهت دستیابی به راهکارهای عملی و علمی برای کاهش آثار بلایای طبیعی صورت گرفته است بطوریکه سازمان ملل متحد، دهه 1990 میلادی را دهه کاهش اثرات بلایای طبیعی نامگذاری کرده و فعالیتهای وسیعی در این زمینه صورت پذیرفته است. بررسی همه جانبه آثار سوانح طبیعی در گذشته نشان می دهد که بیش از نیمی از این ضایعات و خسارتها از پدیده ز لزله ناشی می شود . بشر با توجه به خرابی ها و تلفات زیاد در زلزله های شدید و مخرب گذشته، همواره تصور دهشتناکی از این پدیده در ذهن داشته و حتی در تمدن های کهن هم روایت ها و افسانه های متعددی در این مورد وجود دارد و در بسیاری از کتب تاریخی و حتی در برخی از کتاب های آسمانی نیز به این پدیده اشاره شده است .جوامع مختلف بشری همواره درپی درک و شناخت کامل این پدیده مخرب در جهت حذف یا حداقل تقلیل آثار مخرب آن بوده اند . پیشرفت های سریع علمی و فنی در چند دهه اخیر درزمینه های مختلف به توفیق هایی دست یافته، ولی هنوز دانش و فن آوری بشری آنقدر پیشرفت نکرده است که راههای پیشگیری از وقوع زلزله را بشناسند یا زمان دقیق وقوع آن را پیش بینی کنند. از این رو ممکن است راه حل ممکن و منطقی، اندیشیدن به ایجاد چتر حفاظتی مناسب در مقابل این پدیده یعنی مقاوم سازی سازه ها و جلوگیری از تخریب آنها در برابر زلزله باشد . همچنین تشکیل گروههای امداد و نجات در کنار فرهنگ مقاوم سازی در برخی جوامع میزان ضایعات و آسیب های ناشی از زلزله را به مراتب کمتر نموده است از نظر موقعیت مکانی ، کشور ما ایران، در یکی از مناطق فعال زلزله خیز کره زمین قرار گرفته است و شاید بارها شنیده باشیم که ایران در مسیر کمربند زلزله خیزی آلپ - هیمالیا (آلپاید ) قرار دارد و در فهرست ده کشور برتر زلزله خیز دنیا قرار دارد. پس ما در سرزمین زلزله خیز زندگی می کنیم و باید روش زیستن با زلزله را بیاموزیم.

زلزله یکی از مخرب ترین و خانمان سوزترین حوادث طبیعی است، که تنها در قرن بیستم بیش از 3 میلیون انسان را به کام مرگ فرو برده است. چنین پیشامدی به شکل ناگهانی و غیرقابل پیش بینی رخ می دهد و فرد را به شدت غافلگیر می کند.
خسارات روحی زلزله به مراتب بیشتر از خسارات مالی و جانی آن است. فرد آسیب دیده حاضر در فاجعه خود را در مقابل نیروهای عظیم طبیعی عاجز دیده و مجبور به تسلیم و تواضع می شود، این افراد در اثر وقوع زلزله خانه و خانواده و دوستان و بستگان یا به عبارتی منابع مالی و عاطفی خود را از دست می دهند، ترس از ادامه زندگی بدون وجود منابع مالی و عاطفی باعث ایجاد فشار روانی در فرد شده و سلامت جسمانی و روانی فرد را به خطر می اندازد و باعث بروز مشکلاتی همچون اشکال در تمرکز، اختلال در تصمیم گیری، عدم کنترل احساسات، توهم، احساس گناه و ناامیدی، اختلال در خواب و کابوس های شبانه، شب ادراری در کودکان، بی تفاوتی و گوشه گیری نسبت به همه چیز و همه کس، اضطراب، وسواس و افسردگی می شود. این افراد برای این که بتوانند به زندگی عادی برگردند، نیاز به تجزیه و تحلیل سانحه و هضم آن دارند. به همین جهت مراجعه به یک مشاور یا متخصص لازم است. درمانگرها به فرد آموزش می دهند که چگونه کاملاً آرام باشد و به طور مسلطی بر موقعیت تمرکز کند. ابتدا موقعیت را تصویرسازی می کنند و سپس کم کم از این طریق عملاً او را با واقعیت روبه رو می کنند.

شوک زلزله

چنین حوادثی شوکی بزرگ به روان وارد می‏ آورد و کارکرد نرمال و عادی آن را به کل مختل کرده کنترل او را بر رفتار خود، دیگران و محیط اطراف به طرز چشمگیری کاهش می‏دهد. چنین حالتی در فرد به چند دلیل ایجاد می‏شود:

زلزله‏ ای که موجب از دست دادن بستگان و ویرانی محل زندگی فرد می ‏شود، در حقیقت واقعه ‏ای با شدت و عوافب وخیم بسیار است که در مدتی بسیار کوتاه رخ می‏دهد. مساله‏ زمان کوتاه و شدت واقعه تاثیری کاری بر کارکرد روان دارد.

نکته‏ ی مهم دیگر اینست که چنین پیشامدی به شکلی ناگهانی و غیر قابل پیش بینی رخ می‏دهد و فرد را به شدت غافلگیر می‏کند.

چنین اتفاقاتی تاثیر خود را بر تمامی سیستم (روحی و بدنی) برجای می‏ گذارد.

البته حساسیت‏های شخصی خود فرد نیز (میزان شکنندگی روحی و خصوصیات فردی دیگر) در نحوه تاثیر حادثه در ابتدا، و همینطور رویارویی شخص با فاجعه در آینده و میزان بهبودی، نقش دارند.

واکنش های روانی زلزله زدگان

به طور عمومی می ‏توان گفت که افراد در چنین شرایطی و بلافاصله پس از وقوع حادثه به دو طریق عمده واکنش نشان می‏ دهند:

* فرد دچار “بهت زدگی” می‏ شود:بی حرکت می‏ شود و نسبت به محرک‏های بیرونی یا اصلا هیچ عکس العملی نشان نمی ‏دهد یا به کندی و کاملا انتخابی این کار را می‏ کند.

* فرد دچار بی قراری و هیجان بسیار می‏ شود که خودش را به شکل گریه و زاری بی انقطاع، داد و فریاد، دویدن و یا راه رفتن بی هدف نشان می‏ دهد.

در اکثر موارد این حالتها با عوارض تنی چندی نیز همراه هستند: استفراغ، اسهال، بی خوابی و …. که اگر با کابوسهای دایم و تکراری در دراز مدت ادامه بیابند، میتوان از آنها به عنوان علایم مرض (symptome) روحی “نوروز آسیب زاد” (névrose traumatique) نام برد.

زلزله هویت فردی و اجتماعی فرد را مختل می کند

مهمترین عارضه‏ ی روانی چنین واقعه‏ ای برای آینده‏ ی فرد، مساله از دست دادن چیزهایی است که حضورشان در گذشته برای تعریفی که فرد از خود و زندگی ‏اش داشته ضروری می‏ نموده است. این چیزهای از دست رفته را در در سه دسته می‏توان خلاصه کرد:

 -از دست دادن اعضای خانواده و بستگان نزدیک،

- از دست دادن خانه و اموال و دارایی،

- از دست دادن محل و محیط طبیعی زندگی 

یکی از مهمترین نتایج از دست دادن افراد نزدیک و خانه و محیط زندگی، قطع ارتباط فرد است با معنای زندگی. تمام آن چیزهایی که در ذهن فرد، آینده فقط با وجود آنها قابل تصور بود، ناگهان نیست و نابود می‏ شوند و ارتباط فرد را با آینده از بین می‏ برد.

از طرف دیگر فرد قادر نیست چنین واقعه‏‏ غیر مترقبه و دهشتناکی را در مسیر طبیعی حوادث گذشته‏ ی زندگی‏ اش ثبت کرده و بدین ترتیب بدان معنا دهد. چنین حادثه‏‏ ای نه دیگر جایی برای آینده در ذهن فرد باقی می‏ گذارد و نه می‏تواند در منطق درونی گذشته فرد جای بگیرد، در حقیقت او را در زمان حالی بی پایان و دردناک زندانی می‏ گرداند.

کمک به بازسازی روانی زلزله زدگان

در زیر به بعضی اقدمات ابتدایی و اولیه که می‏توان جهت مقابله با عوارض روحی دراز مدت این حادثه انجام داد، اشاره می‏ کنم:

یافتن جنازه ‏ها و اجرای مراسم سوگواری برای بازماندگان اهمیت بسیاری در پذیرش رخداد فاجعه در دراز مدت از یک سو، و در احساس ادای دین نسبت به رفتگان از سوی دیگر، دارد.

ایجاد امنیت و کمک به بازسازی حس امنیت درونی بازماندگان. چنین تجربیاتی معمولا صدماتی جدی به حس امنیت درونی افراد وارد می‏ سازد و شخص را در نوعی اضطراب شدید و دایم قرار می دهد. در درجه نخست ایجاد امنیت فیزیکی با قرار دادن فرد در قرارگاهها و یا اماکنی که بدین منظوردرنظر گرفته شده ‏اند اهمیت بسیاری دارد.

تسهیل تماس فرد با سایر بازماندگان و یا سایر آشنایان که در مناطق دیگر زندگی می‏ کنند بعنوان تلاشی برای بازسازی بخشی از محیط طبیعی زندگی فرد بسیار مهم است. در جامعه‏ ای مانند ایران که بخش عمده‏ای از حمایتهای اجتماعی توسط گروه های خانوادگی و فامیلی و طایفه‏ ای انجام می ‏شود، از میان رفتن و یا صدمه خوردن گروه اجتماعی فرد مکانیسم‏های دفاعی وی را تضعیف نموده او را در مقابله با مشکلات ضربه پذیر می‏ سازد. برقراری مجدد ارتباط با گروه اجتماعی (حتی در حداقلترین حالتش) برای فرد کمک بزرگی است.

آخرین اقدام که میتوان در مراحل بعدی انجام داد ذهنی گردانی تجربه‏ تروما ( ضربه روحی) است. انجام این امر به ویژه در مورد کودکان بسیار ضروری است. برای این که فرد بتواند در طولانی مدت چنین فاجعه‏ ای را به لحاظ روحی هضم و از آن عبور نماید، باید بتواند بنوعی آن را در داستان زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی خویش جای دهد و بدین طریق بدان معنا بخشد.

روش های درمانی

درمان های متعددی برای کنترل علایم این بیماری معرفی شده است از جمله می توان به درمان های دارویی و مداخلات غیر دارویی نظیر روان درمانی های حمایتی فردی، گروهی و روش های رفتاری شناختی شامل آرام بخشی عضلانی و حساسیت زدایی تدریجی و سایر انواع روان درمانی ها اشاره نمود. گروه درمانی و گروه های حمایتی در درمان اختلال استرس پس از سانحه بطور شایع به کار رفته اند  بر این اساس یول و همکارانش تکنیک های گروهی را برای مقابله با نشانه های این اختلال معرفی نموده اند که بیشتر مبتنی بر روش های رفتاری - شناختی است (بازگویی روانشناختی نیز روش دیگری است که  48 تا 72 ساعت پس از وقوع حادثه برای پیشگیری از وقوع اختلال بکار می رود و با استفاده از روش هایی چون تعدیل هیجانات، عادی سازی پاسخها و آموزش در خصوص واکنشهای روانشناختی طبیعی به وقایع در زمینه یک گروه حمایتی و غیره در یک جلسه منفرد درمانی برای جلوگیری و کاهش نشانه های اختلال بکار رفته است.
حمایت های اولیه روانی - اجتماعی در مورد کودکان آسیب دیده کودکان را از پدر و مادرشان جدا نکنند، در صورتی که اشیا یا لباسی از پدر یا مادری که فوت کرده باقی مانده است آن را در اختیار فرزندش قرار دهند، حتی الامکان از تغییر مکان مداوم کودکان خودداری کنند، به نیازهای تغذیه ای و بهداشتی کودکان در تمام سنین توجه کنند، امکانات بازی و سرگرمی برای کودکان فراهم کنند، نقاشی کردن کودکان علاوه بر تخلیه هیجانی و تسکین روانی می تواند نشان دهنده مکنونات ذهنی آنان نیز باشد.

چه آموزش های را باید به پدر و مادر کودکان آسیب دیده داد؟

برای شناخت ترس کودکان بهتر است با آنها ارتباط برقرار کرد و به آنها اجازه داد در مورد حادثه حرف بزنند، به سوالات کودک خود صادقانه پاسخ دهند، کودکان احتیاج به آرامش و اطمینان بخشی دارند با خونسردی آنها را در آغوش بگیرند، در کار روزانه و خواب و تغذیه شان هماهنگی ایجاد کنند و نظمی را که قبل از حادثه وجود داشت به خانواده برگردانند، به نیازهای بهداشتی و تغذیه ای کودکان توجه کنند، رفتارهای مثل شب ادراری کودکان را بپذیرند و بدون سخت گیری به او آرامش داده و تنبیهش نکنند، کودکان و نوجوانان را به فعالیت های نیکوکارانه، کمک به مردم در بازسازی شهر، کمک در امر کشاورزی و باغبانی تشویق کنند، انتظارات خود از کودکان در امر انجام تکالیف مدرسه را کمتر کنند و به آنها سخت نگیرند، کودکان در شرایط بحران بیش از هر زمان دیگری نیاز به بازی دارند زیرا بازی باعث منحرف کردن توجه آنان از استرس می شود و به آنها آرامش می دهد، مانع بازی و سرگرمی آنها نشوند.

بحث و نتیجه گیری

پس از هر حادثه یا بلا افکار، احساسات یا رفتارهایی در بین افرادی که آسیب دیده اند یا شاهد صحنه های دردناک بوده اند جریان پیدا می کند، این افراد نگرانی در مورد تنها ماندن، امنیت، سلامت خود و اشخاص مورد علاقه خود را داشته و خواب آشفته دارند. این افراد نباید بیمار تلقی شوند چون این امر یک واکنش طبیعی فرد به یک حادثه است که در بسیاری موارد در طول زمان علایم تخفیف و یا از بین می روند. البته بلایا اثر یکسانی نمی گذارند برخی افراد نسبت به دیگران آسیب پذیری بیشتری دارند، از جمله کودکان که در هنگام وقوع بلایا دچار عوارض روانی بیشتری شوند. در پایان همواره باید به خاطر داشت که زمان لازم برای بازگشت فرد آسیب دیده به زندگی طولانی بوده که در تمام این مدت نیازمند همراهی و همدلی دیگران است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد