یگانه 2

مطالبی در رابطه با روانشناسی

یگانه 2

مطالبی در رابطه با روانشناسی

خودبیمارانگاری‌(هیپوکندریا)

خودبیمارانگاری‌ عبارت‌ است‌ از اختلالی‌ که‌ در آن‌ فرد قویاً اعتقاد دارد که‌ مبتلا به‌ یک‌ بیماری‌ جدی‌ یا مرگبار است‌، علی‌رغم‌ این‌ که معاینات‌ و بررسی‌های‌ پزشکی‌ کامل‌ و همه‌ جانبه‌ هیچ‌ مشکلی‌ را نشان‌ نداده‌اند. فرد معمولاً در مورد بیماری‌ها، تشخیص‌ و درمان‌ آنها اطلاعات‌ زیادی‌ کسب‌ می‌کند زیرا به‌ پزشکان‌ زیادی‌ مراجعه‌ کرده‌ و تحت‌ بررسی‌های‌ زیادی‌ قرار می‌گیرد. در علم روانپزشکی به شخصی که از سلامت بدنی برخوردار است و در عین حال خود را بیمار می انگارد هیپوکندریاک یا همان خود بیمار انگار گویند.تشخیص این حالت زمانی صورت می گیرد که شخص طی حداقل شش ماه علیرغم اطمینان خاطر از لحاظ پزشکی ، خود را متقاعد نموده که بیمار است و یا می ترسد که بیمار باشد.این ترس از بیماری یا ابتلا ء به نشانه های آن ، ناخوشایند است و تاثیر منفی در روند عادی زندگی روزانه فرد دارد و نهایتا منجر به آزمایشات کلینیکی یا درمان می شود.حتی ممکن است بیمار موقتا بپذیرد که توضیح فیزیکی برای علائمی که وی بروز می دهد وجود ندارد. اصطلاحا هیپوکندریاک به فردی گفته می شود که گمان می کند بیمار است «یا تنها» تصور می کند علائمی از بیماری دارد اما واقعا هیپوکندریا یعنی نگرانی مفرط در باره سلامتی ، مانند هر تشخیص بالینی دیگر جدی است.این حالت باید «تشخیص مثبت» داده شود بدین معنا که تنها رفع ظن بیماری جسمی ...


بقیه در ادامه مطلب


خودبیمارانگاری‌ عبارت‌ است‌ از اختلالی‌ که‌ در آن‌ فرد قویاً اعتقاد دارد که‌ مبتلا به‌ یک‌ بیماری‌ جدی‌ یا مرگبار است‌، علی‌رغم‌ این‌ که معاینات‌ و بررسی‌های‌ پزشکی‌ کامل‌ و همه‌ جانبه‌ هیچ‌ مشکلی‌ را نشان‌ نداده‌اند. فرد معمولاً در مورد بیماری‌ها، تشخیص‌ و درمان‌ آنها اطلاعات‌ زیادی‌ کسب‌ می‌کند زیرا به‌ پزشکان‌ زیادی‌ مراجعه‌ کرده‌ و تحت‌ بررسی‌های‌ زیادی‌ قرار می‌گیرد. در علم روانپزشکی به شخصی که از سلامت بدنی برخوردار است و در عین حال خود را بیمار می انگارد هیپوکندریاک یا همان خود بیمار انگار گویند.تشخیص این حالت زمانی صورت می گیرد که شخص طی حداقل شش ماه علیرغم اطمینان خاطر از لحاظ پزشکی ، خود را متقاعد نموده که بیمار است و یا می ترسد که بیمار باشد.این ترس از بیماری یا ابتلا ء به نشانه های آن ، ناخوشایند است و تاثیر منفی در روند عادی زندگی روزانه فرد دارد و نهایتا منجر به آزمایشات کلینیکی یا درمان می شود.حتی ممکن است بیمار موقتا بپذیرد که توضیح فیزیکی برای علائمی که وی بروز می دهد وجود ندارد. اصطلاحا هیپوکندریاک به فردی گفته می شود که گمان می کند بیمار است «یا تنها» تصور می کند علائمی از بیماری دارد اما واقعا هیپوکندریا یعنی نگرانی مفرط در باره سلامتی ، مانند هر تشخیص بالینی دیگر جدی است.این حالت باید «تشخیص مثبت» داده شود بدین معنا که تنها رفع ظن بیماری جسمی کافی نیست بلکه وجود یک اضطراب اغراق آمیزهم باید در فرد تشخیص داده شود.شیوع خود بیمار انگاری در زنان و مردان یکسان است و درمیان همه گروه های سنی و طبقات اجتماعی ممکن است ظاهر شود.این نوع خود بیمار انگاری در میان دانشجویان پزشکی تحت عنوان سندرم دانشجویا پزشکی شایع است و علت آن آشنائی این افراد با انواع بیماری ها ومواجه شدن با آنهاست لذا به محض مشاهده یک نشانه شبیه نشانه موجود دریک بیماری خاص دچار اضطراب و ترس خاصی می شوند.هیپوکندریازیس غالبا نوعی پاسخ به حالت های استرس و یا بیماری های روحی مانند اضطراب و افسردگی است.برای مثال شخصی ممکن است پس از مرگ یکی از دوستانش در اثر سکته قلبی ، مدت ها هرگونه احساس درد ناگهانی در قفسه سینه را به معنی وقوع اتفاق مشابه برای خود تصور کند. بهرحال زمانی که انسان دچار اضطراب روحی است ، نشانه های جسمانی نیز بروز خواهند کرد.این نوع هیپو کندریازیس معمولا موقتی و گذراست اما برخی افراد با نوع طولانی تر آن روبرو هستند که غالبا از زمان کودکی به آن مبتلا بوده اند.این افراد از سنین کودکی دچار اضطراب بودند و برای آنها نگرانی از ابتلا به بیماری به عادتی تبدیل شده که مایه استرس است.آنها بیماری را دستاویزی برای رهائی از کارهائی که باعث نگرانی شان می شود ، قرار می دهند و زمان و هزینه زیادی را برای دیدن متخصصین پزشکی صرف می کنند. علائم فیزیکی همیشه موجودند اما ممکن است عادی باشند (مانند سردرد ، درد شکم ، سرگیجه ، بی اشتهائی و) که به غلط ، خطرناک تر از آنچه هستند تفسیر می شوند.نشانه های جسمی ممکن است متغیر یا ثابت و نیز می توانند مبهم یا کاملا اختصاصی باشند.هر چند که احتمال طولانی شدن دوره درمان وجود دارد و تمایل به داشتن نگرانی مفرط از سلامتی ممکن است کاملا از بین نرود.بهر حال بیمار مبتلا به هیپوکندریا می تواند دریابد که دچار اضطراب است و یک بیماری جدی جسمی ندارد و بتدریج از اضطراب خود بکاهد.فرد با دانستن این مطلب که خود بیمار انگار است وواقعا مبتلا به بیماری خاصی نیست ، شفا نمی یابد ، اما این آگاهی اولین قدم است.زمانی که خودبیمار انگاری در اثر یک رویداد مهم در زندگی فرد بروز می کند (برای مثال از دست دادن عزیزان) درمان به زمان کمتری نیاز دارد تا اینکه شخص همواره در مورد وجود یک بیماری جسمی ، دچار ترس و اضطراب بوده باشد.انواع موقتی هیپوکندریا که در اثر اتفاقات ناگهانی روی می دهد معمولا با مشاوره و گاه با مصرف داروهای ضد اضطراب قابل درمان است اما در مورد گروه دوم که دیرزمانی است از این ترس و نگرانی ها رنج می برند ، معمولا ، معمولا پزشکان از روند درمان آنها رضایت ندارند چراکه دائما فهرستی از علائم را متذکر می شوند که آزمایشات ، عدم وجود بیماری مربوط به آنها راتایید می کنند و این اشخاص بهیچ وجه به مرحله اطمینان کامل از سلامتی خود نمی رسند.بهر حال آنچه مسلم است در صورت بروز ناراحتی های جسمی مراجعه به پزشک متخصص ودر صورت لزوم انجام آزمایشات بهترین راه برای مطمئن شدن از احتمال وجود یا عدم وجود بیماری است و در صورت بروز نگرانی های افراطی و ترس از بیماری نیز کسب راهنمائی و مشاوره و احتمالا مصرف داروهای ضد اضطراب به تجویز پزشک اجتناب ناپذیر است.

ریشه ی این بیماری چیست و چگونه شروع می شود؟

هیچ کس به طور دقیق نمی داند چرا «هیپوکندریا» رشد می کند و توسعه می یابد اما عوامل بیماری وجود دارند که در این باره ایفای نقش می کنند. این بیماری در اوایل بزرگ سالی شروع می شود و نشانه های آن ممکن است برای نمونه بعد از بیماری جدی فردی که دوستش داریم و یا بعد از مرگ یک دوست صمیمی و یا اعضای خانواده رخ دهد. فشارهای روانی و استرس نیز ممکن است مزید بر علت باشد و یا وقتی که افراد درباره ی یک بیماری اطلاعات دقیق و کافی داشته باشند نیز ممکن است بر روی تفسیر آنان از علائم فیزیکی و نشانه های بیماری در خودشان اثر بگذارد و این در حالی ست که هریک از این موارد ممکن است جرقه ای برای شروع بیماری «هیپوکندریا» باشد. یک سری خلق و خوهای شخصیتی و ارثی نیز ممکن است فرد را آسیب پذیر کند. برای نمونه افراد عصبی ( و خودمنتقد، درون گرا خودشیفته) بیش تر مستعد خودبیمارانگاری هستند. این عقیده و باور که سالم بودن مساوی است با این که فرد هیچ درد و ناراحتی نداشته باشد، ممکن است فرد را به یک نتیجه گیری اشتباه وادار کند که عملکردهای بدن را به عنوان علائم و نشانه ی بیماری قلمداد کند. این قبیل افراد به طور معمول، آستانه ی تحمل پایین تری نسبت به دیگران دارند بنابراین احساسات درونی را که دیگر افراد ممکن است حتی آن ها را احساس نکنند، به درستی درک و لمس می کنند.

عوامل تشدیدکننده ی خودبیمارانگاری

عواملی که باعث می شوند شخص خودبیمارانگار با وجود آن که پزشک از سلامت او اطمینان حاصل کرده، به نگرانی خویش در مورد بیماری ادامه دهد، عبارتند از:

۱) عوامل فیزیولوژیک: شامل احساسات فیزیکی هستند که موجب می شوند شخص فکر کند بیمار است. نه تنها زمانی که پزشک می گوید آنان بیمار نیستند، آن احساس از بین نمی رود، بلکه گاهی آنان بدتر نیز می شوند.

برای نمونه اضطراب، بسیاری از علائم فیزیکی را نشان می دهد که شامل افزایش ضربان قلب، تغییر در سیستم تهویه ی بدن، تنگی نفس، احساس خفگی، درد سینه و یا گیجی، دید تار، آشفتگی و جوش ها می باشد. از دیگر علائم می توان به افزایش تعرق بدن، دهان خشک و اختلال در عملکرد هضم غذا، سفت شدن ماهیچه ها (که ممکن است در اثر درد، لرزش و خستگی به وجود آید) اشاره داشت. هرقدر که بیمار نسبت به سلامت خود حساسیت نشان دهد، این علائم بیش تر بروز می کنند و موجب می شوند که بیمار نیز به عقیده ی خویش پای بندتر شود.

۲) عوامل ادراکی: شامل این مسأله می شود که چگونه بیمار در مورد مسائل مربوط به سلامت خویش فکر می کند. وقتی اضطراب بیمار زیاد می شود، او به دنبال اطلاعات برای تصدیق و یا رد کردن ترس خود می گرد د و سعی می کند فکر کند بیمار می باشد تا این که سالم و این درحالی ست که او بیمار نیست.

۳) عوامل رفتاری: افراد دچار خودبیمارانگاری، هر نوع شک و شبهه ای را در مورد سلامت خویش به عنوان ناسازگاری درنظر می گیرند. آنان می خواهند اطمینان حاصل کنند که بیمار نیستند و اگر پزشک به آنان تضمین ندهد، به دنبال راه های دیگری می گردند و در آخر، راهی را در پیش می گیرند که موجب اضطراب شان می شود. برای نمونه کسی که فکر می کند ورزش کردن موجب سرطان کلیه می شود، از انجام آن اجتناب می ورزد و هیچ گاه متقاعد نمی شود که ورزش کردن، برا یش سودمند است.

 سبب‌شناسی:
ـ علل ممکن است روان‌زاد باشد، ولی بیمار ممکن است به شکل مادرزادی به عملکردها و احساس‌های بدنی، حساسیت بیش از حد داشته باشد و آستانه تحملش برای درد یا ناراحتی جسمی پائین باشد.
ـ پرخاشگری نسبت به دیگران از طریق قسمت خاصی از بدن، به سمت خود برمی‌گردد.
ـ عضو مبتلا ممکن است معنای نمادین مهمی داشته باشد و بنابراین به گونه ای نمادی از بدن به سخن میآید و ابراز ناراحتی میکند.

علائم بارز:
علائم فیزیکی همیشه موجودند اما ممکن است عادی باشند ( مانند سردرد ، درد شکم ، سرگیجه ، بی اشتهائی و ) که به غلط ، خطرناکتر از آنچه هستند تفسیر می شوند .

درمان :
هر چند که احتمال طولانی شدن دوره درمان وجود دارد و تمایل به داشتن نگرانی مفرط از سلامتی ممکن است کاملاً از بین نرود . بهرحال ، بیمار مبتلا به هیپوکندریا می تواند دریابد که دچار اضطراب است و یک بیماری جسمی ندارد و بتدریج از اضطراب خود بکاهد . این اولین قدم است .

انواع موقتی هیپوکندریا معمولاً با مشاوره و گاه با مصرف داروهای ضداضطراب قابل درمان است . اما در نوع بلندمدت ، پزشکان از روند درمان آنها رضایت ندارند ، چرا که دائماً فهرستی از علائم را متذکر می شوند که آزمایشات ، عدم وجود بیماری مربوط به آنها را تأیید می کنند و این اشخاص به هیچ وجه به اطرافیان اطمینان کامل از سلامتی خود را نمی دهند .

ـ دارودرمانی:
درمان داروئی علایم؛ داروهای ضداضطراب و ضدافسردگی برای اضطراب و افسردگی؛ و داروهای سروتونرژیک برای افسردگی و اختلال وسواس فکری - عملی مفید هستند. مصاحبه با کمک دارو می‌تواند باعث پالایش (catharsis) و بهبودی بالقوه نشانه‌های بیماری شود، با این وجود، معمولاً این بهبودی، تنها موقتی است.

ـ درمان روانشناختی:
- روان‌درمانی پویش روانی مبتنی بر بینش، معنای نمادین نشانه را مشخص می‌کند و مفید است. به بیمار جملاتی مانند ”همه اینها در ذهن تو است“ نباید گفته شود. ارتباط طولانی‌مدت با پزشک یا روانپزشک، همراه با اطمینان‌بخشی به بیمار که بستری جنسی ندارد، مفید است.

- هیپنوتیزم و رفتاردرمانی برای القاء آرمیدگی مفید است.

 

نظرات 1 + ارسال نظر
آگهی رایگان نوین تجارت شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:35 http://www.novin-tejarat.com

سلام دوست عزیز وب زیبایی دارید اگر میشه ما رو با نام آگهی و تبلیغ رایگان www.novin-tejarat.com لینک کنید و از طریق تبادل لینک در قسمت وبم بهم خبر بدید تا لینکتون تو صفحه اصلی وبم بزارم منتظر جوابتون هستم موفق و همیشه زنده باشید بدورد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد